- پاییز که نزدیک میشه...
- چیزهایی هست.... که نمیدانی
- چیزهایی هست که نمیدانی....
- شبهای تنهایی
- تو هیچ وقت نمیدونی من میتونم تو اوجِ نداشتنت تا کجا توی دوست داشتنت غرق بشم.. هیچوقت هیچی رو نمیدونی
- زمانی برای دلتنگی .....
- انار برایت شکسته ام که غمم را... به این بهانه برای تو دانه دانه بگویم !
- مرا بدین جان سختی امید نبود .....
- هر زمان فالی گرفتم غم مخور آمد، ولی.... این امید واهی حافظ، مرا دیوانه کرد...
آخرین مطالب
امکانات وب
متاسفانه
آنقدر با تو خاطره نساختم
تا بعد از رفتنت
زورشان به کشتن من برسد
آنقدر خاطره ساخته ام با تو
که تا همیشه
زندگی ام درد کند !
مثل بیماری که از درد خسته شده
در آروزی مرگ است !
نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 9:55 توسط علی|
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : خاطره, نویسنده : alifargolll بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
پيــراهــن ِ نگــاه مــرا،
مکــش از پشــت،
کــه بــر ميــگردم،
و بي خيـــال ِ عــزيــزهــاي مصــر
و يعقــوب هــاي چشــم بــه راه،
چنــان بــه تــو خيــره ميشــوم،
کــه هفتــاد و هفــت ســال ِ تمــام
بــاران ببــارد و گنــدم درو کنيــم!
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...پناه بر عشق
دو رکعت گريستن در آستين آسمان
براي دوري از يادهاي تو واجب است
واجب است تا از قنوت جهان
راهي به آتنا في مشعر الجنون بيابم
نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 10:0 توسط علی|
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : پناه, نویسنده : alifargolll بازدید : 121 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
اين ابرها را
من در قاب پنچره نگذاشته ام
که بردارم
اگر آفتاب نمي تابد
تقصير من نيست
با اين همه شرمنده توام
خانه ام
در مرز خواب و بيداري ست
زير پلک کابوس ها
مرا ببخش اگر دوستت دارم
و کاري از دستم بر نمي آيد
نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 10:3 توسط علی|
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : ببخش, نویسنده : alifargolll بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
باورت بشود يا نه
روزي مي رسد
که دلت براي هيچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد
براي نگاه کردنم ، خنديدنم
و حتـــي اذيت کردنم
براي تمام لحظاتى که در کنارم داشتي
روزي خواهد رسيد که در حسرت تکرار دوباره من خواهي بود
مي دانم روزي که نباشم هيچکس تکرار من نخواهد شد
نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 10:14 توسط علی|
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : alifargolll بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
باران که ببارد
می روم و در باغچه ی انگشتانم
نبودنت را می کارم
خیلی وقت است توی گلدان چشم هایم
ندیدنت ریشه دوانده
می خواهم نبودنت را پیوند بزنم به ندیدنت
عجب درخت تنومندی خواهد شد!
میوه هایش را اما
فقط تو گاز بزن...
طعم شکستنم را
تو دوست تر می داشتی.
پ . ن : عاشقانه هایی که برایت مینویسم مثل آن چای هایی هستند که خورده نمیشوند! یخ میکنند و باید دور ریخت! فنجانت را بده دوباره پر کنم !! نوشته شده در مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...
ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : وعده, نویسنده : alifargolll بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
بعضی ها را
هرچقدر هـم که بخواهی تمام نمی شوند
همش به آغوششان بدهکار می مانی
حضورشان گـرم است
سکوتشان خالی می کند دل ِآدم را
آرامش ِ صدایشان را کم می آوری
هر دم... هر لحظه... کم می‌آوری‌شان
و اینجا من چقدر کم دارمت...!! نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۴ساعت 10:27 توسط علی| مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...ما را در سایت مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد دنبال می کنید
برچسب : چقدر,دارمت,روزهاااااااااااااااااااا, نویسنده : alifargolll بازدید : 64 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45
چند سالی میشد که ننوشتم........ ولی
گرم یاد آوری یا نه ؟؟؟؟
من از یادت نمیکاهم...!!!!!!
نوشته شده در چهارشنبه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 19:19 توسط علی|
مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...این روزها هر جا که باشم تو را حس می کنم
عطرت تمام خلوتم را پر کرده
و بی شرمانه تا رختخوابم هم پیش آمده
آنجا که خیال انگشتانت لای موهایم خطوط خاطره رسم می کند
و مرا به رویایی ترین خوابها فرا می خواند
خواب هایی که بی خیال فرسنگ ها ف ا ص ل ه
تو را کنار من می نشاند
و به من فرصت تماشا می دهد
این روزها به آخرین ها می اندیشم
به آخرین قرار
آخرین دیدار
و هدیه ی آخر
راستی پس بوسه آخر چه ؟!
نوشته شده در چ مرا ببخش اگر دوستت دارم و کاري از دستم بر نمي آيد...